گفت و گو با استاد بیژن مر تضوی

سخن را با این جمله آغاز می کنم که تامل بر هنر حکمت میطلبد و ستودن هنرمندان معرفت .

باید گفت که سخن در باب هنر زیاد به میان آمده است و تعاریف بسیار کوشیده اند که گوهرِ آن را در کلمات و جملات هویدا کنند که حقا تا کنون عاجز مانده اند .

این جملات مقدمه ای بود بر گزارشی در باب قویترین شاخه ی هنر که موسیقیست و باز کردن درب به روی هنرمندی از سرزمین هنرمند پرور ایران تا ایشان نیز تجربیات ارزشمندشان را در این باب که حقا زحمات فراوان کشیده اند و ذوق را با علم آمیخته و در دفتر هنر سهم برجسته ای داشته وخواهند داشت ، را به روی دوست داران هنر موسیقی بگشاید .

درانتهای این مقدمه و در ابتدای این گفت و گو سوالی را برای خوانندگان، علاقه مندان و دوستداران هنر طرح میکنم و آن اینکه سهم ما در ستودن هنرمندان اطرافمان تا کنون چگونه بوده است ؟

گفت و گوی کانون فرهنگی ایرانیان در کالیفرنیا با استاد بیژن مرتضوی را می خوانید:

 Bijan-1

_ یک موزیسین مانند شما که تحصیل، تجربه، احساس و علم را در هنر یک جا داشته و در این باب حرف های بسیار زیادی برای گفتن دارد، به عنوان اولین سوال و در آغاز این گفت وگو می پرسم که اصولا جنابعالی چه موسیقی را برای شنیدن ترجیح می دهید ؟ لطفا دلیلش را هم بفرمایید؟

معمولا موسیقی کلاسیک را ازمابقی انواع موسیقی، بیشتر گوش می دهم و در کنارش soft pop یعنی موسیقی پاپ آرام و نرم.

علت آنکه موسیقی کلاسیک گوش می دهم این است که دارای هارمونی بسیار قوی بوده و از لحاظ ملودی نیز بسیار غنی است و افکار انسان را بسیار آرامش بخشیده و در هر قطعه ی آن نکته ای نهفته  که برای یادگیری جالب است .

ریشه موسیقی پاپ آرام هم نیز همین مسائل را داراست و از لحاظ ریتمی هم می توان گفت که به روز بودنش بسیار قابل توجه است.

 

_  شنیدن یک موزیک خوب تا چه حد می تواند به حرکت مثبت در زندگی هر شخص تاثیرگذار باشد؟ البته منظورم محتوای شعر نیست و صرفاً موزیک است .

یک موسیقی هم می تواند حالت عصیان گر و هم حالت آرامش بخش داشته باشد. همانطور که نوع آلت موسیقی هم سهم بسزایی دارد به عنوان مثال اگر یک گیتار با صدای بسیار قوی ِ  خدشه آور و با صدای بسیار بلند، یک ملودی را بنوازد از لحاظ فرکانس، بر روی مغز و اعصاب انسان تاثیری می گذارد که مسلماً فلوت ، چنگ و ویولن هرگز چنین کاری را نخواهد کرد.

در نتیجه موسیقی بد برای اجتماع ، فرهنگ و افراد جامعه بسیار خطرناک است .

سبکی که با من به وجود آمده و تا کنون ارائه کرده ام، از لحاظ موسیقیایی سبکی است که بسیار پر انرژی، سریع و از لحاظ  موسیقیایی اُفت وخیز بسیار زیادی دارد همچنین از لحاظ ریتم هم بسیار پر انرژی و سرعتشان زیاد است

در عین حال نیز قطعاتی دارم که بسیار آرام هستند چه با کلام و چه بدون کلام . آرامش بخش.

موسیقی بی شک تاثیر بسیار زیادی بر روی حالات و زندگی افراد جامعه خواهد داشت.

  

_  آیا تاکنون اتفاق افتاده است که بعد از ساختن یک اَ ثر و گوش دادن به آن ، خودتان بیشتر از آن چیزی که فکر می کردید تحت تاثیر قرار گیرید؟

زمانی که قطعه ای را می سازم تا صد درصد  از شیره ی جانم، روحم و ذوقم مایه نذارم  و  اَثر  نگیرم آن قطعه را تکمیل نمی کنم. زمانی آن قطعه تکمیل خواهد شد که یقیین پیدا کنم از هر آنچه در توانم بوده، استفاده کردم.

 هنگامی که کاری به پایان رسیده و در دسترس مخاطبین و علاقه مندان قرار می گیرد، آن زمان خودم هم یک مخاطب می شوم یعنی آن اثر را در زمان های مختلف گوش می کنم،  حالت های مختلف مردم را می بینم، در زندگی روزمره خودم و در ساعات مختلف و یا در سفر هم به آن گوش می کنم، حتی برخی مواقع برای من هم خاطره سازی می کند، در نتیجه علاوه بر اینکه خالق یک اَثرهستم ، مخاطبش هم هستم .

_ هر انسانی در زندگی اش در زمینه های مختلف اسطوره های مختلف دارد … اسطوره ی شما در موزیک چه شخصی بوده است؟

در زمان کودکی اساتید من اسطوره هایی بودند که بسیار برایشان احترام قائل بوده و هستم، و در زندگی به آنها نگاه می کردم و به گونه ای قهرمانان من بودند مانند مرحوم استاد علی تجویدی، مرحوم استاد پرویز یاحقی، مرحوم استاد حبیب الله بدیعی ، زمانی هم که سن و سالم بالاتر رفت و به دوران  نوجوانی و جوانی رسیدم به علت آشنایی با دنیای فراتر از دنیای خودم با کسانی آشنا شدم که دورادور حکم بسیار قوی و اسطوره ای برای من داشتند مانند نیکولو پاگانینی، یاشا هایفتز و یهودی منوهین که این هنرمندان بزرگ،  ویولنیست ها و نوازندگانی بودند که من بسیار دوستشان داشتم و دارم و دوستشان خواهم داشت. چراکه نابغه هایی بوده و هستند که تکرار شدنی نخواهند بود.

همچنین از لحاظ کار آهنگسازی هم می توانم بگویم که به کارها و سبک  التون جان علاقه بسیار دارم .

 

پدرم اولین قهرمان  زند گی ِ  من است

Bijan-2

_اسطوره ی شما در زندگی شخصی در دنیای بیرون از موسیقی چه کسی بوده است؟

اسطوره های من در دنیای بیرون از موسیقی پدرم وماهاتما گاندی هستند. به طور طبیعی هر پسری که پسر ارشد خانواده باشد به پدرش نزدیکی خاصی دارد و از روزهای ابتدایی پدر را قهرمان زندگی اش می داند و اگر پدر هم درایت و پندارهای خوب و عالی داشته باشد این فکر در ذهن فرزند روز به روز قوی و قوی تر می شود.

در وصف پدرم می توانم بگویم که ایشان کسی است که حدود پنجاه و خورده ای سال قبل ، در زمانی که کسی سراغ ساز نمی رفت، من را با در نظر گرفتن مسائل و مشکلات اجتماعی فراوانی که در آن زمان وجود داشت، با پشتکار بسیار به کلاس ساز می بردند .

در نتیجه به موازات همین مساله،  پندار، رفتار و کردارشون هم همیشه عالی بود و ایشان اولین قهرمان زندگی من بوده و هستند.

هرچقدر بزرگ تر شدم و مطالعات و تجربه ام بیشتر شد  و با افراد خارج از خانواده ، با افکار، پندار و گفتار گاندی آشنایی پیدا کردم، از هر جهت مورد ستایش من قرار گرفت چراکه از گذشت بی نهایتی برخوردار بود همچنین آینده نگر و مهربانی و سخاوتش او را تبدیل به شخصیتی عظیم کرده بود و ای کاش من می توانستم یک صدم این اخلاق و روحیات و خصوصیات را داشته باشم.Bijan-3

_  یک دقیقه قبل از اینکه برنامه و کنسرت شما شروع شود، به چه چیزی فکر می کنید و چه حسی دارید؟ آیا هنوز استرس هم دارید ؟

تا کنون بالغ بر چهارهزار برنامه اجرا کردم . زمانی که بر روی صحنه رفتم خواننده ای نبودم که تازه کارم را شروع کرده باشم چراکه از سه سالگی فعالیت خود را شروع کرده و از همان زمان با مخاطبین، مدعوین و اجتماع در ارتباط بودم و آشنایی کامل داشتم بنابراین اولین باری هم که بر روی صحنه به صورت حرفه ای رفتم زمانی بود که به آشنایی کامل رسیده بودم زیرا از سن پنج و شش سالگی در رادیو و جاهای مختلف برنامه اجرا می کردم ولی جدا از تمام این مسائل هنور همانند روز اول درست مثل انسانی که می خواهد کار خود را تازه شروع کند دلهره دارم اما دلهره ی حرفه ای نه معمولی.

این دلهره ی حرفه ای نیز نشأت می گیرد از اینکه صدا و نور درست باشد و یا اینکه  دست اندرکاران کار خود را به خوبی و درست انجام دهند و خودم هم بتوانم به صورت کامل کار را پیش ببرم لذا این دلهره همیشه وجود دارد .

اما درست یک دقیقه قبل از آغاز هر کنسرت و برنامه ای باید تنها باشم و معمولا در آن لحظه دعایی می کنم و سپس برروی صحنه می روم و فرقی نمی کند که کنسرت دو هزار نفره باشد ؛ یا 15 هزار نفره و یا حتی 800 نفره.

بعد از سی و شش سال زندگی در خارج از کشو ر به شدت ایرا نی مانده  اَم

_ یک موزیسین معروفی مثل شما اگر در کشور خودش جایی که متولد شده و یا جایی دور از کشور خودش خلق اثر کند در آثارش تاثیر دارد ؟ چرا؟

مسلماً یک هنرمند حالا چه شاعر و چه نقاش و چه موزیسین به خاطر تاثیراتی که اجتماع و اطرافیانش به وجود می آورند ، رشد می کند و عملکرد هایش از این تاثیرات  و اُفت و خیزهای روزمره نشأت می گیرد.

در نتیجه کسی که برای مثال در هند و در مالزی زندگی می کند رفتار روزانه اش با کسی که در آلمان و یا آمریکا  و یا در ایران زندگی می کند کاملا متفاوت است .

علی الخصوص اینکه مسائل روزمره چندین برابر بر روی یک هنرمند تاثیر می گذارد . ممکن است بروز این تاثرات آنی نباشد و یک هنرمند همان لحظه این تاثیرات را نشان ندهد اما صد درصد چند روز و یا چند ماه بعد در هنگام خلق یک اثر این تاثیرات ناخودآگاه خود را نشان خواهند داد.

از این حیث که من ایرانی هستم و در خارج از کشور زندگی می کنم، تاثیرات بر روی من هم وجود دارد و من در هرجایی که زندگی می کردم این تاثیرات روزمره وجود داشت ولی ما و مخصوصاً خود من بعد از سی و شش سال زندگی کردن در خارج از کشور به شدت ایرانی مانده اَم . یعنی رفتارم، کردارم، فرهنگم و افکارم کاملا ایرانی است و همیشه به دنبال کسانی هستم که به عنوان رفیق و یا دوست ، این خاصیت ها را داشته با شند، در نتیجه اَثری  را هم که خلق می کنم ناخودآگاه تحت تاثیر و تحت چارچوبِ  فکری من است که ایرانی  باشد،  حس ِ  ایرانی داشته باشد. البته هنگامی که می گویم ایرانی منظورم تنها داخل خاک ِ ایران نیست بلکه سنخیت داشتن با افکار و احساس آن مردمی که با آن فرهنگ در هر کجای دنیا و یا در ایران زندگی می کنند، است.

 

_ به طور جداگانه آیا دور بودن از خاک ِ و طن  بر  روی شما  و خلق آثار شما تاثیرگذار خواهد بود؟

بله؛ مسلماً .

صد درصد تاثیرگذار است. مسأله ی خارج از وطن زندگی کردن اسمش غربت است، غربت مسأله ی بزرگی بوده و کوچک نیست البته برخی این غربت را دوست دارند و کاری با وطن و خاک و مردم و فرهنگشون ندارند، اما برخی ها شدیداً و ابسته اند . که من جزء آن دسته از کسانی هستم که شدداً به وطن، فرهنگ، مرم و خُلق و خویشان و حتی سنت هایمان وابسته ام.

بنابراین هنگامی که برای خلق یک اثر در خارج از کشور به دنبال این روحیات هستم، پس اگر در داخل ایران بودم با این  خُلق و خوی  ها عجین بوده و شاید بیشتر می توانست بر روی من تاثیرگذار باشد.

_تا کنون از سوی مسئولان در داخل کشور با شما رایزنی و یا گفت وگویی صورت گرفته که به ایران سفری داشته باشید و یا به فکر تهیه برنامه ای در ایران و حتی ساخت موسیقی فیلم باشید؟

برای ساخت موسیقی فیلم در ایران پیشنهادی نبوده اما در خارج از کشور چندین کار داشته ام  و آهنگسازی کرده ام از جمله بر روی کار بسیار زیبایی از آقای دکتر عیسی پور که به صورت انیمیشن انجام شده است.

برخی از این کارها  بنا به  مسائل حقوقی و مادی متوقف شده اما در هرصورت در آینده بسیار نزدیک این کارها را دوستان خواهند شنید.

اما خارج از موسیقی  فیلم، دا ئماً  می  شنوم که ساخته هایم در داخل کشور، چه از رسانه های دولتی و چه از رسانه های خصوصی پخش می شود. البته جدا از بحث با اجازه و یا بی اجازه پخش کردن این آثار،  باعث خوشحالی من است و این مساله برای من نوعی رضایت روحی به همراه دارد.

در عرض سی و شش سال گذشته تا کنون دو بار به ایران سفر داشتم که تنها برای دیدار پدر و مادرم بوده که از جان برای من عزیزتر هستند اما برای اجرای برنامه حدودا  پانزد ه سا ل پیش پیشنهاداتی شده بود که البته به وقوع نپیوست .

به هر حال چارچوب هایی در داخل کشور وجود دارد که باید رعایت شوند. در کنار آن مقررات، چارچوب ها و استانداردهایی را هم خود من دارم  که باید رعایت شود تا اگر قرار است برنامه ای اجرا شود از طرف من که هنرمند مجری هستم به گونه ای باشد که بتوانم  صد درصد وجود، دانایی و توا نایی اَم را به کار گیرم تا آن برنامه ای که مردم کشورم لایقش هستند را اجرا کنم.

نقصان و یا هر نوع خللی چه از طرف من و چه از طرف دستگاه مربوطه که در داخل کشور باشد، ممکن است در این  اَمر  مهم ممانعت به وجود بیاورد.

البته متاسفانه تاکنون میسر نشده که این امر به وجود بیاید اما آرزوی دیرینه ی من این است که این اتفاق میسر شود.

 

نوع نگاه برای صدور مجوز در جهت اجرای برنامه در کشور متفاوت است

_ از سوی شما آیا تا کنون رایزنی و یا اقدامی برای میسر شد ن این  اَمر صورت گرفته است ؟

خیر و علتش هم آن است که نوع نگاه برای صدور مجوز در جهت اجرای برنامه برای کسی مثل من که از خارج از کشور می آیم، متفاوت است.

 البته لطف دارند به برخی اشخاص مثل من که آثارش را پخش می کنند و همه اینها در نظر گرفته شده که من این حرف را می زنم یعنی موسیقی من از هر حیث قابل قبول است ، ولیکن به خاطر مقررات و قوانینی که در کشور جاری است، خود دولت باید زمینه ای را فراهم کند که این  اَمر  میسر شود و باید به این نکته توجه داشت که دولت هم یک نفر  نیست که من بتوانم  مستقیماً  ارتباط برقرار کنم و خواسته ی خودم را بگویم، البته این گفتار و این خواسته ی من هم مساله ی پنهانی نیست نه تنها در من بلکه در تمام دوستان هنرمند این یک آرزو و یک درخواست است که بتوانیم در کشور خودمان به جای چند هزار نفر برای تمام مردم کشور برنامه اجرا کنیم و هنرمان را در اختیار همه و کسانی که نشان دادند ، دوستش دارند، قرار دهیم.

ما نمی خواهیم چیزی را تحمیل کنیم و یا اجبار کنیم، این هنری است که مردم نشان دادند، به آن علاقه مندند و برایش احترام و ارزش قائلند. در نتیجه ما به عنوان خالقین و یا مجریان این آثار دلمان می خواهد که این آثار در صحنه پهناورتری ارائه شود .

ولی همانطور که گفتم دولت یک نفر نیست، بلکه ارگان ها و سازمان های متفاوت و افراد مختلف باید تصمیم گیری کنند تا به نتیجه برسند که متاسفانه تا کنون این امر به نتیجه نرسیده است.

ازسمت ِ ما این فکر همیشه بوده اما هیچ زمان مستقیماً  عمل نکردیم زیرا همانطور که گفتم سیستم، سیستمی متفاوت است و من شخصاً آ شنایی  ندارم که با چه ارگان و یا سازمانی و یا چه شخصی باید تماس حاصل شود ، بر همین اساس می توانم بگویم که خواسته ی ما روشن است اما این مساله باید دو طرفه باشد که به نتیجه دلخواه برسد.

 

مردم احساسم را به خوبی درک می کنند

_ شما از معدود افرادی هستید که در تمام ابعاد موسیقی فعالیت دارید منظورم ساخت، تنظیم، نوازندگی و خوانندگی و رهبری ارکستر است.، کدام قسمت از کار برای شما لذت بخش تر است و کدامش را بیشتر دوست دارید؟

نوازندگی و آهنگسازی .

برخی مواقع انسان از صدای یک بلبل و بعضی وقت ها از صدای موج دریا و یا صدای باران لذت می برد ، این موارد ملودی های بسیار محدودی هستند، حال اگر همین را در صحنه ی بزرگ تر تجسم کنیم، نت های مختلف و زیبایی هایی که در تک تک فرکانس های این نغمه ها خوابیده ، باعث آرامش روح، شادی روح و لذت می شود .

من این تجربه را از کودکی به دست آوردم و به دلیل  آنکه سنِ  کمی داشتم جزء وجود یِ  من شده است و اکنون من از هر نغمه ی خوشی لذت می برم .

هنگامی که خود، نوازندگی را آغاز کردم، قادر بودم این نغمه ها را به وجود بیاورم  . زمانی هم که صاحب سبک شدم ، دیدم مردم هم نیز همصدا با احساس من، احساسم را خوب درک می کنند و من قادرم این هنر را خوب انجام دهم در نتیجه برای من بسیار لذت بخش بود و هست.

در بخش آهنگسازی هم می توانم بگویم به دلیل آنکه ذوق این کار و تجربه و تحصیلات در این زمینه دارم ، به مرحله إبداء و خلق کردن می رسم.

این مسائلی را که مطرح کردم دلیل برآن نیست که به خوانندگی کمترعلاقه دارم بلکه آن راهم بسیار دوست دارم چراکه کلام زیبا هم همانند نوازندگی و آهنگسازی زیباییهای خاص خود را داراست اما چون در سوال رتبه بندی شده است آنها را در اولویت  قرار می دهم.

 

_موزیک قدرتمندترین زبانی است که می توان با انسان رابطه برقرار کند، چه چیزی در موزیک نهفته است که آن را قدرتمند ترین زبان کرده است؟

هنگامی که یک انسان چشم به جهان باز می کند نغمه را می شناسد، یعنی با صدای گریه با دنیا ارتباط برقرار می کند. همانطور هم یک مادر وقتی کودک خود را نوازش می کند و یا برایش لالایی می خواند با او ارتباط مستقیم برقرار می کند، در نتیجه انسان از همان زمانی که چشم باز می کند ارتباط مستقیم با موسیقی دارد.

حال اینکه چگونه پرورش پیدا می کند مساله ی دیگری است که به خانواده و اجتماع برمی گردد.

عناصر و اجزای این حرفه همه زیبا است.

 پیانو، فلوت ، عود، ویولن و هر ساز دیگری را که توجه کنید خواهید دید چیزی جز صدای خوش از آن بر نمی آید مگر اینکه بد نواخته شود. خوب و یا بد نواختن بستگی به پرورش فرد در ارائه این ساز دارد. ما فرض را بر این می گیریم که اگر انسانی موزیسین موفقی است پس کارش هم درست و تمییز بوده و به درستی پرورش پیدا کرده است.

بنابراین هنگامی که اجزاء خوبی در دست باشد و به خوبی از آن استفاده شود ، مجموعه ی خوشی به وجود می آورد، که انسان از بدو ورود به این دنیا با آن آشنایی دارد. یعنی تشنه ی این صوت و این خلقت خداست که بتواند با آن ارتباط برقرار کند.

معتقدم اگر قرار باشد هرچیزی در زندگی به صورت قوی اتفاق بیافتد، آنی نمی شود.

گرمای یک آتش به بلندی ِ  آن نیست چه بسا بلند هم که باشد زودتر خاموش  می شود، اما می توان آتشی داشت که شعله ی کمی دارد اما روزها گرمابخش است. هرچیزی که آرام آرام صورت گیرد به مراتب قوی تر و با دوام تر خواهد بود. موسیقی، هنری است که آرام آرام تاثیرات خود را می گذارد.

_  مردم یونان باستان معتقد بودند، کسی که یک اثر خارق العاده را خلق می کند، با الهام از یک منبع باقدرت ولی نامعلوم اینکار را انجام می دهد، اما نظریه های امروزه خلاف آن است و فلاسفه بعد از رنسانس معتقدند که خلق یک اثر تاثیرگذار و یا هر اثر دیگری از وجود خود انسان به وجود می آید و منبع بیرونی نیست.

به نظر شما، خلق موسیقی که قوی ترین و تاثیرگذار ترین بخش از پیکره هنر می باشد، به کدام یک از این دو نظر نزدیک تر است؟

بستگی به این دارد که اثرات بیرونی را چگونه تعریف کنیم، اگر قرار است کسی شربتی بنوشد و در او تاثیر آنی بگذارد تا بتواند موسیقی خیلی خوب بنویسد و اسم این را تاثیرات بیرونی گذارد، موافق نیستم .

اما در عین حال تاثیرات بیرونی می تواند  همان  اُفت  و خیزهایی باشد که یک هنرمند در جامعه ی خودش با آنها زندگی می کند.

رفتار و عملکرد دیگران و دوستان ، حال ِ خود  انسان  در زمان های مختلف بر اثر نوسانات طبیعی و غیر طبیعی که در اطرافش رخ می دهد، می تواند موثر باشد، بنابراین اگر اسم این را تاثیرات بیرونی بگذاریم و اینگونه تعریف کنیم که همه اتفاقات می تواند تاثیرات بیرونی باشد، مسلما ً در خلق یک اثر توسط هنرمند تاثیر گذار خواهد بود.

البته تمام این موارد باید از یک منبعی سرچشمه بگیرد که خود هنرمند است. حالا این منبع تحت تاثیر تعلیم ، تجربه، ذوق ، عملکرد و حرفه ای بودن  درفنِّ موسیقی، یک منبعی را تشکیل می دهد که با آن تاثیرات بیرونی ، آنگونه تعریفش کردیم، می تواند پکیجی را به وجود آورد.

 

 

بروز حالات و احساسات یک هنرمند زمان مشخصی ندارد

 

_ برای اینکه یک اثر ماندگار خلق کنید به چه پارامتر هایی توجه کرده و بر چه اساسی آن را می سازید؟  به گونه ای برا ساخت ی اَر از چه چیزی الهام می گیرید ؟

اَثری  را  که می سازم هیچ کنترلی در آن ندارم. در هنگام شروع آن فکرنمی کنم  طوری بسازم تا ماندگار شود و یا اینکه طوری بسازم که ماندگار نشود. الهاماتی را که غیر مستقیم از دنیای اطرافم که شامل افراد و طبیعت می شود، می گیرم ، تاثیرگذر است.

همانطور که گفتم افت و  خیز هایی که  در زندگی روزمره هر فرد به وجود می آید همه به عنوان گنجینه هایی هستند که در زمان های مختلف تاثیرات بسزایی دارند.

اما اینکه به صورت مستقیم که به عنوان مثال تابلو و یا عکسی را در مقابلم بگذارم و تحت تاثیر آن ملودی بسازم، نیست. این تابلو و یا عکس آن اثری را که در من باید بگذارد را می گذارد منتهی اینکه چه موقع خود را به نمایش بگذارد ، بستگی به حالات هنرمند دارد که زمانش هم مشخص نیست.

ایمان را نمی توان ظرف یک ساعت به دست آورد

 

_ ایمان ، شور و اشتیاق در ساختن یک اثر چه تاثیراتی دارد ؟

بسیار زیاد تاثیرگذار است و  خوشحالم از اینکه شما ایمان را در ابتدای سوال مطرح کردید.

در پاسخ به این سوال باید بگویم که یک نفر به خدا ایمان دارد، یک نفر به طبیعت ایمان دارد، یک نفر به خودش ایمان دارد. ایمان را نمی توان ظرف یک ساعت به دست آورد.

برای بدست آوردن ایمان، باید ابتدا به بلوغ فکری و حسی و انسانیت رسید ، بستگی به آن دارد که یک نفر چگونه و در چه محیطی رشد پیدا کرده است

آن هنگام که یک فرد احساس می کند انسانی با ایمان است سالها از آن روزی که قرار بوده  شروعی باشد برای رشد ایمان گذشته است در نتیجه این در وجود آدمی خواهد بود.

می توان گفت ایمان در تمام کارهای انسان نقش بسزایی دارد حالا می خواهد ساختمان سازی باشد ، تربیت فرزند باشد ویا ساخت ملودی و آهنگ .

 

مهارت، اولین شرط در نواختن است

سه الی چهار سال نواختن زمان زیادی برای کنسرت برگزار کردن، نیست

_  چه توصیه ای برای افرادی که بتازگی وارد این عرصه شدند، و یا در برخی موارد از شما راهنمایی های مختلف می خواهند برای پیشرفت در این هنر،  دارید؟

اولین چیزی که باید یک هنرمند ، یک موزیسین و یا یک نوازنده یاد بگیرد این است که آن ساز و آن آلت موسیقی را کاملا با مهارت بنوازد . بعضاً  می  بینم برخی دو الی سه سال ساز می زنند اما ناراضی هستند و اظهار می کنند پیشرفت کافی نداشته اند و یا اینکه نمی توانند آهنگ بسازند و یا اینکه در برنامه ای که اجرا کرده اند فلان اشتباه را داشته اند. باید به این افراد بگویم که اصلا موقع این حرفها نیست.

یک ساز را که قرار است بدون کلام حرف بزند، باید در نواختن آن مهارت زیادی داشت و مهارت هم تنها بسته به علاقه نیست بلکه کا رِ و تمرین زیاد می خواهد.

این تمرین زیاد برای آن است که ساز کاملا مهار شود. سپس باید سبک به وجود آید.

سه الی چهار سال نواختن زمانی نیست برای کنسرت برگزار کردن و یا ارائه دادن و این یک اشتباه بزرگ به حساب می آید.

زمانی که تدریس داشتم به شاگردانم تاکید می کردم که به هیچ وجه سعی در ارائه نداشته باشند باید خیلی خیلی تمرین توأم با علاقه زیاد باشد تا در ابتدا بتوان آن ساز را با مهارت در اختیار کامل خود درآورند.

البته بازهم  متذکر می شوم که در کنترل خود  درآوردن ِ  سا ز،  دلیل بر ارائه نیست چراکه موزیسین های بسیار قوی در جهان داریم که هنوز یک آهنگ هم نساخته اند و تنها مجری هستند حالا اگر فردی می خواهد انتخاب کند که خالق باشد پس باید بعد از آنکه کنترل کامل را در ساز بدست آورد ، باید به منابع دانایی، علمی و احساسی خود اضافه کند تا بشود به صورت مفید از آن برداشت کرد.

غیر از این چیزی نیست جز کپی کاری . یک فرد به خیال اینکه 5 سال است کار می کند می گوید که می خواهد آهنگی به سبک فلان آهنگساز بسازد. سبک این و آن کار کردن در زمانی که می خواهید سازنده و یا خالق باشید کپی کاری به حساب می آید. و متاسفانه ما میلیون ها موزیسین در جهان داریم که هیچ اسم و رسمی ندارند نه به علت آنکه بلد نیستند بنوازند بلکه به آن دلیل که صاحب سبک نیستند.

بنابراین؛ صاحب  سبک ِ خوب بودن یعنی کاری متفاوت و مقبول ارائه دادن.

در نتیجه به دوستان توصیه می کنم اگر ساز می زنید آن را به خوبی بزنید و تمرین زیاد داشته باشید تا در کنترل کامل شما درآید و به هیچ وجه به اجرای کنسرت و یا آهنگسازی پافشاری نکنید. آهنگسازی زمانی خواهد آمد که خودش قرار است بیاید و بهتر است کنسرت زمانی انجام گیرد که پخته شده باشید.

برخی دوستان محبت می کنند و کلیپ های خودشان را برای من میفرستند و نظر من را می خواهند و من هم تا آنجایی که وقتم اجازه دهد سعی می کنم آنها را ببینم و نظرم را بدهم اما در برخی موارد از گفته و پیغام یک هنرجو ویا هنرمند متوجه می شوم که فکر می کند به درجه ی ارائه دادن رسیده است اما هنگامی که کلیپش را نگاه می کنم، می بینم انگشت سومش سالها طول می کشد تا در جایی که باید، قرار گیرد و یا انگشت چهارم کلاً  خارج  می زند .Bijan-4

البته اکنون جهان در وضعیتی قرار دارد که هر کس اراده کند می تواند هر کاری انجام دهد اما هر کسی هرکاری را انجام می دهد در مقابل اجتماع خود مسئول است.

یک هنرمند در برابر اجتماع و فرهنگ جامعه مسئول است

هنگامی که یک کار بد و یا خارج  به گوش مدعوین رسانده می شود ، اثرات نامطلوب بر جای خواهد گذاشت.  قرار نیست همه مدعوین هنرمند باشند بنابراین به عنوان یک ارائه گر باید مسئولانه کار درست ارائه داد تا گوش جامعه را خراب نکرد در غیر این صورت اجتماع به سمت خرابی سوق داده خواهد شد و در آن زمان است که فرهنگ  خراب می شود.

پس در نتیجه می بینیم که هر شخصی در ارائه کار حرفه ای خود چه میزان مسئول بوده و چه مسئولیت بزرگی بر عهده دارد .

یک صدم میلیمتر خارج نواختن باعث می شود که گوش جامعه به همان خارج بودن عادت کند و این عادت اجتماع را به خراب گوش دادن سوق خواهد داد چراکه  نُت اشتباه را درست می پندارند.

به دوستان توصیه می کنم که تمرین زیاد داشته باشند و اصلا سعی در ارائه زود رس نداشته باشند . معروفیت و محبوبیت بسیار شیرین و زیباست اما در زمان و جای خود.

معروفیت زمانی خوب است که محبوبیت هم به همراه داشته باشد و محبوبیت زمانی میسر خواهد شد که یک شخص به خوبی از عهده مسئولیتش نسبت به آن اجتماع و فرهنگ بر آید.

_اگر پایه های خلق یک اثر را از یک تا  ده قرار دهیم چند تا از آن پایه ها بر روی احساس و چند تا از آنها بر روی علم استوار است؟

خط به خط و  نُت  به  نت  یک ا ثر  ناخواسته تلفیقی از حس، سواد و علم، تجربه و تمرین است.  نمی توان گفت یک آهنگ احساسی می سازم و بعد به مساله ی علمی آن می پردازم و یا بالعکس. یعنی یک موزیسین باید به درجه ای برسد که کاملا پخته شده باشد در آن زمان تمام این موارد باهم کار می کنند .

_شما برای شروع ساخت یک اثر چه حسی را ترجیح می دهید و وقتی چه حسی دارید کار را شروع می کنید ؟

در همه حالات آهنگ ساختم . در شادی، در هیجان، در ناراحتی و غم، در تنهایی و در آرامش ، ولیکن ترجیح می دهم در هنگام ساخت آهنگ آرامش داشته باشم و هنگامی  که دار م اثری را م ی سازم تمام این منابعی که پیش از این اشاره کردم، خودشان دروجودم به کار  بیایند. مسلماً اگر غمی داشته باشم و یا ناراحتی حس مرا فراگرفته باشد، آهنگی که می سازم از یک حس دیگری برخوردار است که مخاطب خیلی زود متوجه خواهد شد.

_ یکی از دغدغه های هنرمندان بزرگ دنیا این است که وقتی یک اثر ماندگار می سازند چون توقع مردم نسبت به آنها زیاد شده همیشه برای اثر بعدی که می خواهند به بازار ارائه دهند، دلهره  دارند که آیا این اثر همانند قبل می شود یا خیر ؟  حتی این دلهره ممکن است در خلق اثرشون تاثیر گذار باشد.

شما در این موقعیت قرار گرفته اید اگر قرار گرفته اید چگونه گذر کردید؟

یک  اَثر  موفقی که یک هنر مند می سازد و به مخاطبین می دهد و جواب مثبت می گیرد، اگر در قطعه ی دوم این جواب را نمی گیرد مبنی بر بد بودن آن نیست چه بسا ممکن است، بهتر هم باشد، اما این سطح دانش مردم است که بالاتر رفته برای همین است که گفتم یک هنرمند در برابر مردم و اجتماع خودش مسئول است.

معرفی یک اَثر جدید به اجتماع مانند یک رنگ است اما نه رنگ آبی و قرمز و ارغوانی و … چراکه همه این رنگ ها را مردم می شناسند. زمانیکه رنگی جدید از ترکیب چند رنگ به وجود می آید این رنگ جدید برای مردم جدید بوده و جذابیت دارد و توجه مردم را به خودش جلب می کند.Bijan-5

اگر دوباره و یا یک سال بعد از آن کاری با همان رنگ ساخته شود با همان رنگ، دیگر مردم آن رنگ را می شناسند و آن کار فاکتور جذابیت را از دست داده است. زیرا مردم همانند رنگ های دیگری که می شناسند، به آن نگاه می کنند.

کاری ساخته بودم به نام “عاشقی چیه ” با کلام بسیار زیبای خانم همامیرافشار. این آهنگ در سال 1990  در سراسر جهان پخش شد و معروفیت من در بازار حرفه ای به خاطر این آهنگ بود.

حدود یک سال و نیم بعد از آن آهنگ بعدی را به همان سبک ساختم چه بسا به مراتب از برخی جهات غنی تر.  لیکن اصلا آن توجه را از سوی مردم نگرفت و دلیلش هم این بود که مردم با سبک من آشنا شده بودند  خیلی سریع متوجه شدم که باید به دنبال یک رنگ تازه تر و متفاوت باشم.

_هنگامی که پا به عرصه ی مویسقی گذاشتید به دنبال چه بودید ؟ آیا آن جایگاه تا کنون برای شما محقق شده است؟

هنگامی که نواختن ساز را آغاز کردم ، در  این فکر نبوده ام که حرفه ام  باشد و پدرم هم زمانی که من را تشویق به یادگیری این ساز کردند، چنین قصدی نداشتندو تنها منظورشان بهتر شدن خواسته های فرزندش و دنیا را طور دیگر دیدن بود .

بسیار شاکر خداوند هستم چون کارهایی را ساخته ام که میلیون ها نفر می پسندند، دوست می دارند و با آن زندگی کرده و خاطره سازی می کنند. و این مساله جای شکر فراوان برای هر هنرمندی در هر رشته از هنر دارد .

در عین حال دلم می خواست قادر بودم که فواصل موسیقی ایرانی را بیشتر جهان گیر می کردم. البته در این زمینه تلاش فراوانی کردم و تا حدودی هم توانستم پیش روم اما این امر نیازمند کار بیشتری است .

متاسفانه در این سی الی پنجاه سال گذشته سیاست نقش بسیار زیادی در همه زمینه ها به خصوص هنر و موسیقی بازی کرده است. اما آرزو می کنم  خداوند توفیقی دهد تا بیشتر در جوامع داخلی و خارجی موسیقی سالمی را به گوش مردم برسانم.

 

رایزنی هایی درجهت همکاری های بین المللی صورت گفته است

 

_ آیا قصد همکاری با موزیسن های دیگر کشور های جهان را در دستور کار خود دارید؟ بسیاری از علاقه مندانتان از شما پرسیدند که در گذشته از همکاری شما با یانی صحبت هایی شده بود. چه شد و در این خصوص چه برنامه هایی دارید؟

هنگامی که کسی معروف می شود به تنهایی نماینده کشورش به حساب می آید. یعنی اگر در گوشه ای از این دنیا به عنوان مثال در دانشگاه و یا هر کشوری، برخورد ناشایستی داشته باشد ، تمام غیر ایرانی هایی که در آنجا حضور دارند از آن به بعد همه ایرانیان را به همان دید می بینند، یعنی شخص نماینده فرهنگ کشور خودش می شوم. یک نفر ناخودآگاه به 74 میلیون نفر تبدیل می شود.

در این سطحی که ما  کار می کنیم مسلماً هر کدام از افرادی که قرار باشد با ما مشارکت کنند و یا ما با  آنها، یقینا  صاحب سبک بوده و برای کار خود مدعی هستیم.

با آقای یانی مذاکراتی داشتیم، به نتیجه نرسیدیم . اما با برخی از هنرمندان دیگر رایزنی هایی درجهت همکاری های خوب  بین المللی صورت گرفته است.

_آیا شما برنامه ای  مبنی بر همکاری با همکاران خود از جمله آقایان ابی، داریوش، معین ، ستار و … دارید؟

اگر پیش بیاید حتما همکاری خواهیم داشت. اما به هر حال هر گُلی یک بویی دارد.

و این عزیزانی که نام برده شدند، گلهای بسیار خوشبویی در فرهنگ موسیقی ما هستند.

در حال حاضر درخصوص کار مشترک موردی وجود ندارد البته اگر پیش بیاید و در این جهت باشد که کار سلامتی خلق شود نه فقط به صرف همکاری ، موافقم. در غیر این صورت کار فقط کارهای تجاری محسوب خواهد شد.

 

_اخیرا عکسی از خودتان به همراه استاد روحانی و استاد شجریان در صفحه رسمی فیس بوک خود قرار دادید. برخی دوستان سوال کرده اند که آیا قرار است همکاری بین شما صورت گیرد؟

اسامی را که نام بردید از دوستان بسیار خوب و نزدیک من هستند . در یک محیط دوستانه مسائل بهتر تجزیه و تحلیل می شود.

هر سه نفر ما در کار خود فعال و مشغول هستیم وسعی می کنیم مسیر خود را ادامه دهیم ولیکن اگر بتوانیم  اَثری  را خلق کنیم که برای جامعه جدید باشد و از لحاظ فرهنگی استوار بوده و راهنمای فرهنگ موسیقی باشد نه تکرار مکررات از طرف هر سه جناح تایید خواهد گرفت و انجام خواهد شد .

 

گردآوری آثارم را برای علاقمندان بزودی به انتها می رسانم

_آیا شما قصد گردآوری آثارتان به صورت مکتوب دارید؟ و یا اینکه کتابی در زمینه موسیقی بنویسید و در اختیار علاقه مندان قرار دهید؟

صد درصد؛ باید این قضیه خیلی سریعتر به دلایل مختلفی به وقوع می پیوست زیرا باید برای آینده، سندی وجود داشته باشد که این آثار متعلق به کیست.

به خصوص در جامعه ای که به حقوق اجتماعی فرد احترام نمی گذارند، باید چنین سند مکتوبی باشد که معلوم شود، آثار به چه کسی تعلق دارد. اکنون که زنده هستم، می بینم بسیاری از کارهایم به نام دیگران بیرون می آید. چه از لحاظ صوتی و چه از لحاظ نوشتاری.

بر همین اساس چند وقت پیش چنین کاری را آغاز کردم اما به دلیل مشغله های فراوانم متوقف شد . زمان دیگر از آن حالت که کار تنطیم به یک نفر  و آهنگسازی به شخصی دیگر و همانند این مسائل، بیرون آمده و با پیشرفت تکنولوژی تمام کارها معطوف به یک نفر شده  لذا مشغله ی ما  هم بیشتر شده است .

اما اخیراً  با جوان بسیار مستعدی به نام آقای قره باغ ،  صحبتی داشتم که  نت ِ  آثار  را  برا ی ایشان فرستادم و ایشان هم بسیار زیبا آنها را با کامپیوتر نوشته است اما به علت مشغله زیاد متاسفانه این کار متوقف شد ولیکن بزودی ادامه خواهم داد و این کار را به انتها می رسانم.

همکاری با ایرج جنتی عطایی ادامه خواهد داشت

_ علت قطع همکاری شما با آقای ایرج جنتی عطایی چه بوده است؟ آیا تصمیمی مبنی بر همکاری در آینده دارید؟

این سوال بسیاری از دوستان بوده اما درکنارش دوستان دیگری هم گفته اند که می شود شما شعرهای سنگین نخوانید تا متوجه شویم. ما در اجتماع نظریات مختلف داریم که البته ز یبایی ا ش  به همین است.

به هرحال درباره آقای جنتی عطایی باید بگویم که از همکاری که با ایشان داشتم بسیار خشنودم. ما تاکنون پنج آلبوم با هم کار کردیم و در آینده نزدیک هم همکاریمان را ادامه خواهیم داد زیرا جدا از مسائل حرفه ای دوستان خوبی بوده و حسِ  همدیگر را بسیا ر خوب درک می کنیم. اما هم از طرف ایشان و هم خودم می گویم که در مقطعی برای یک دوره موقت باید طوری کار می کردیم که حالت یکنواختی اَش  را ا ز دست بدهد و ما خودمان یک انرژی دیگر و یک تشنگیِ دیگر برای کار کدن با یکدیگر حس کنیم تا کارهای زیباتری به وجود بیاوریم.

 

بزودی دروسی را برای علاقمندان در صفحه فیسبوکم قرار می دهم

 

_آیا برنامه برای علاقه مندان و دوستدارانتان درصفحه فیس بوک خود دارید؟

قصد دارم در آینده نزدیک از طریق این صفحه علاوه بر پاسخ به سوالات دوستان چه از لحاظ تکنیکی و چه غیر تکنیکی ، دروسی را  در اختیار علاقه مندان قرار دهم.

در هر صورت سعی می کنم تا نکات جدیدی از طریق کارهایی  که ضبط کرده  و ارائه می دهم، ازجمله تکنیک ها ، حس ها و هارمونی ها به علاقه مندان منتقل کنم تا یاد بگیرند. متاسفانه نمی توانیم مستقیماً در خدمت  علاقه مندان باشیم اما تمام سعی اَم براین  است که  بتوانم تا حدودی خواسته های آنها را پاسخگو باشم.

 

_ کار و یا آلبوم جدید در دست تهیه دارید؟

متاسفانه آلبوم دیگر طرفدار ندارد. البته شاید طرفدار داشته باشد اما خریدار ندارد.و ما هم نمی توانیم به این ترتیب ادامه دهیم .

من و همکارانم 100 الی 150 هزار دلار برای تهیه یک آلبوم خرج می کنیم و بازگشت آن اصلا ب حساب نمی آید. شاید اولی و یا دومی را به خاطر علاقه خودمان ارائه دهیم اما جایی می رسد که می بینیم این قضیه به زندگی خصوصی خودمان صدمه می زند. برهمین اساس سعی می کنیم به صورت تک آهنگ ارائه دهیم تا کمی هم متداوم تر باشد و طولانی تر  اَثر کند.

درحال حاظر سه کلیپ است که در اوکراین با ارکستر سمفونیک ضبط کردم تدوین آن در حال اتمام است و پنج کاردیگرهم وجود دارد و در حال تنظیم و میکس است و به زودی به سمع و بصر مشتاقان خواهم رساند.

_ یکی از مخاطبین غیر ایرانی از شما سوالی کردن که آیا به موسیقی خارجی و یا خاورمیانه گوش می دهید ؟ به موسیقی  کُردی علاقه دارید؟ و اینکه موسیقی  کُردی  نواخته اید؟

من به موسیقی همه جا گوش می دهم علی الخصوص  موسیقی کُردی که مربوط به فرهنگ کشور من است و حضور بسیار پر رنگی هم دارد و به خاطر آن جهشی که در ریتمش نهفته است ، این سبک را نواختم، بازسازی کردم، تازه سازی کردم و باز هم حتماً انجا م خواهم داد.

 

حس ِ  خاصی نسبت به دو آهنگ نغمه و بوسه ی زمستانی دارم

_یکی از علاقه مندان شما سوالی پرسیدند مبنی بر اینکه آیا شما به تمام آهنگهای خود گوش داده اید و اینکه دلبستگی شما به کدام یک از آهنگهایتان بیشتر است؟

بله من آهنگهای خودم را گوش می دهم و در خیلی جاها بودم که شنیدم چه آنها می دانستند که من در آن محیط هستم و چه نمی دانستند و چنین اتفاقی زیاد رخ داده است و من هم به طبع خوشحال می شوم .

هنگامی که گوش می دهم همیشه به عنوان خالق  اَثر  ن گاه  نمی کنم. به عنوان یک مخاطب گوش می دهم ولذت می برم و ازاینکه دیگران هم لذت می برند لذت من دو چندان می شود.

در خصوص قسمت دوم سوال باید بگویم که تمام آهنگهای من مورد علاقه من هستند چون اگر اینگونه نباشد، ارائه نخواهم داد. اما حسِ  خا ی نسبت به آهنگ نغمه و بوسه ی زمستانی که هر دو بی کلام هستند، دارم.

_سوال دیگری که علاقه مندان شما مطرح کردند، اینکه نظر شما را نسبت به بازسازی آثار زنده یاد مجید وفادار جویا شده اند و اینکه آیا در این زمینه کاری خواهید داشت؟

آقای مجید وفادار یکی از آهنگسازان بسیار با احساس و نازنین کشور ما بود که آثار بسیار ماندگاری را نیز خلق کرد و من هم حتما برای بازسازی برخی آهنگهایشان مروری خواهم کرد.

در مورد بازسازی آهنگهایی که کلام دارد چون اشعار برای 50 سال پیش است، ممکن است در جامعه امروز و در فرهنگ امروز خیلی طرفدار نداشته باشد اما صد درصد و بدون شک موسیقی که استاد وفادار بر روی این شعرها گذاشتند، به تنهای بسیار با ارزش است و من شخصا کارهای ایشان را دوست دارم.

_ با توجه به اینکه شما اسپانیا را دوست دارید آیا باز هم در آنجا کارهای هنری ِ خود را ا نجام می دهید؟

اسپانیا را خیلی دوست دارم اما محل زندگی من در آنجا نیست و من مدت موقتی در آنجا بودم. اکنون تمام مشغولیات من در امریکاست.

 

_برخی از علا قمندانِ شما سوال کرده اند که شما بهترین نوازنده ویولن در جهان هستید . به نظر شما بهترین ویولنیست  در سطح جهان کیست؟

من بهترین نوازنده ویولن در جهان نیستم . خیلی ها بهتر از من هستند منتهی من حسم را در موسیقی ایرانی خیلی خوب می توانم به گوش مخاطب ایرانی یا شرقی برسانم. اما بهتر از من در جهان همانطور که در ابتدای این گفت و گو گفتم، خیلی های دیگر هستند چراکه جهان تنها به شرق و ایران محصور نمی شود.

 

_با توجه به اینکه به کارهای آقای اردلان کامکار علاقه دارید، آیا با ایشان در ارتباط هستید و برنامه ای مبنی بر همکاری دارید؟

به گارهای اردلان کامکار علاقه زیاد دارم، کارهای زیبایی دارد و استاد بی بدیلی است. ولی آشنایی شخصی با ایشان ندارم اما امیدوارم موقعیتی پیش آید که بتوانیم باهم کارهای درخشانی ارائه دهیم.

گفت وگو از کانون فرهنگی ایرانیان در کالیفرنیا

This entry was posted in Uncategorized. Bookmark the permalink.

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *

You may use these HTML tags and attributes: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <strike> <strong>